26 فروردین 1396

زندگي​نامه عطار نيشابوري

 

عطار از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است.

نام اصلی او "فرید الدین ابوحامد" بوده است و اطلاع دقیقی از سال تولد او در دست نیست و تاریخ ولادتش را از سال 513 هجری قمری تا 537 هجری قمری دانسته اند.

عطار در روستای "کدکن" که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد و از دوران کودکی او جزئیات خاصی در دست نیست.

پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.

عطار علاوه بر دارو فروشی به کار طبابت هم مشغول بود

آنچه مسلم است عطار در اواسط عمر خود دچار تحولی روحی شد و به عرفان روی آورده است.

در مورد چگونگی این انقلاب روحی داستانهایی وجود دارد که درستی آنها از نظر تاریخی معلوم نیست ولی معروف ترین آنها این است که روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد .

درویش به او گفت : ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟

عطار گفت : همانگونه که تو از دنیا می روی . درویش گفت :تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت : بله ، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا رفت.

عطار چون این را دید شدیدا" منقلب گشت و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.

او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت عارف رکن الدین رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود.

عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد.

در مورد مرگ عطار نیز روایت های مختلفی وجود دارد و بعضی می گویند که او در حمله مغولان به شهر نیشابور به دست یک سرباز مغول کشته شد و زمان مرگ او احتمالاً بین سالهای 627 یا 632 هجری قمری بوده است.

آرامگاه عطار در نزدیکی شهر نیشابور واقع شده است.

 

 

ویژگی های آثار

عطار شاعری است که شیفته عرفان و تصوف است. کلام عطار ساده گیر است. او با سوز و گداز سخن می گوید و اگر چه در فن شاعری به پای استادانی چون سنایی نمی رسد ولی سادگی گفتار او وقتی با دل سوختگی همراه می شود بسیار تأثیرگذار است.

عطار در مثنوی "منطق الطیر" با بیان رموز عرفان، سالک این راه را قدم به قدم تا مقصود می برد.

عطار در سرودن غزل های عرفانی نیز بسیار توانا است و اندیشه ژرف او به بهترین شکل در این اشعار نمود یافته است.

عطار برای بیان مقصود خود از همه چیز از جمله تمثیلات و حکایت هایی که حیوانات قهرمان آن هستند بهره جسته است و امروزه می توان مثنوی "منطق الطیر" را یکی از مهمترین فابل ها در ادب فارسی دانست.

عطار از معدود شاعرانی است که در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و هیچ شعری از او که در آن امیر پادشاهی را ستوده باشد یافت نمی شود.

 

آثار

دیوان اشعار:

1- مجموعه قصاید و غزلیات عطار، که بیشتر آنها عرفانی و دارای مضمونهای بلند صوفیانه است به نام "دیوان عطار" چند بار چاپ شده است.

2- منطق الطیر

3- الهی نامه

4- مصیبت نامه

5- مختار نامه

6- تذکرة الاولیا

 

نمونه آثار

نمونه ای از شعر عطار

دریغا

ندارد درد ما درمان دریغا ----- بماندم بی سرو سامان دریغا

در این حیرت فلک ها نیز دیری است----- که میگردند سرگردان دریغا

رهی بس دور میبینم در این ره----- نه سر پیدا و نه پایان دریغا

چو نه جانان بخواهد ماند و نه جان----- ز جان دردا و از جانان دریغا

پس از وصلی که همچون یاد بگذشت ----- در آمد این غم هجران دریغا

 

نمونه ای از نثر عطار از "تذکرة الاولیاء"

حکایتی از ذوالنون مصری

نقل است که جوانی بود و پیوسته بر صوفیان انکار کردی.

یک روز شیخ انگشتری خود به وی داد و گفت: "پیش فلان نانوا رو و به یک دینار گرو کن".

انگشتری از شیخ بستد و ببرد. به گرو نستدند. باز خدمت شیخ آمد و گفت: "به یک درم بیش نمی گیرند".

شیخ گفت: "پیش فلان جوهری بر تا قیمت کند." ببرد. دو هزار دینار قیمت کردند. باز آورد و با شیخ گفت. شیخ گفت: "علم تو با حال صوفیان، چون علم نانواست بدین انگشتری". جوان توبه کرد و از سر آن انکار برخاست.

مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )

21 فروردین 1396

مختصري از زندگی نامه بزرگ شیعیان امام علی «ع»

 
 

حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل فاطمه را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .

 

 

حضرت علي ( ع ) تا سه سالگي نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مي خواست ايشان به كمالات بيشتري نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وي را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالي عجيبي در مكه واقع شد . ابوطالب عموي پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگي روبرو شد . رسول اكرم ( ص ) با مشورت عموي خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندي از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشي در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، علي ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرت علي ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . علي ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتي هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به كوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد . بعثت پيامبر ( ص ) و حضرت علي ( ع ) شكي نيست كه سبقت در كارهاي خير نوعي امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسياري بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر دعوت فرموده است . از فضايل حضرت علي ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه معتزله اختلافي نيست كه علي بن ابيطالب نخستين فردي است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است .

 ولادت مسعود مولی الموحدین ،مولود کعبه علی بن ابی طالب آن ریسمان محکم الهی که همه برای نجات باید به آن چنگ بزنند و از آن قبله جان پیروی کنند را به محضر مقدس امام زمان و مسلمانان جهان تبریک عرض میکنم .

 

 

مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )

19 فروردین 1396

آشنایی با امام محمد تقی علیه السلام

 

امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجری در مدینه ولادت یافت .

نام آن بزرگوار محمد معروف به جواد و تقی است .  و کنیه ایشان ابو جعفر است.

پدر ایشان حضرت رضا علیه السلام و مادرشان سبیکه یا خیزران نام دارد.

 پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه   امام محمد تقی (ع ) در سن 8 سالگی به مقام امامت رسیدند.

به امامت رسیدن امام جواد در سن کودکی و  کم‌ سن‌ و‌ سالی امام جواد جهت مقام امامت یکی از موضوعاتی بود که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرده بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد به بیان این مسئله پرداختند و به شبهه ها پاسخ دادند.  اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما دوران هفده ساله امامت ایشان ، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه است.

مأمون که بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، و از طرف آن حضرت اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند.

و اینک دیگر نوبت امام جواد علیه السلام بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود(لبابه /ام فضل)  را به عقد ایشان درآورد و او را داماد خود کرد. و از همین راه بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.همسر دیگر امام جواد علیه السلام، سمانه مغربیه نام دارد که مادرامام هادی علیه السلام است.

 

شهادت امام جواد  علیه السلام 

دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید .

امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل برای قتل آن حضرت تصمیم گرفتند.

آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستادند تا ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد .

امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را خوردند . چیزی  نگذشت  که آثار سم را در وجود خود احساس کردند و درد و رنج شدیدی را تحمل کردند.

اینگونه ایشان با نقشه معتصم  و توسط همسرشان به شهادت رسیدند.

 

چند حدیث از ایشان

 قالَ علیه السلام : إ یّاكَ وَ مُصاحَبَةُالشَّریرِ، فَإ نَّهُ كَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ اءثَرُهُ.(71(

ترجمه :

فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.

 

مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )

14 فروردین 1396

ثواب گرفتن روزه در ماه رجب

 

ثواب روزه در ماه رجب

حسن بن علىّ بن فضال از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:

هر كس روز اوّل ماه رجب را به اشتياق ثواب و پاداش الهى روزه بگيرد، بهشت‏ بر او واجب گردد. و هر كس يك روز در وسط ماه رجب روزه بگيرد در مثل ربيعه‏ و مضر (كه دو طايفه پرجمعيّت بودند) شفاعت كند. و هر كس يك روز در آخر آن روزه بگيرد، خداوند او را از اهل بهشت قرار داده و شفاعت او را در مورد پدر، مادر، پسر، دختر، خواهر، برادر، عمّه، عمو، خاله، دائى، آشنايان و همسايگانش بپذيرد گرچه در ميان آنان كسى باشد كه سزاوار دوزخ است.

   عبداللَّه بن صالح هروى از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:

هر كس روز اوّل ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از او خشنود گردد؛ روزى كه اورا ديدار كند. هر كس دو روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از او راضى باشد روزى كه او را ديدار كند. و هر كس سه روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از او خشنود گردد و او را خشنود سازد و كسانى كه با او مرافعه دارند راضى سازد؛ روزى كه او را ديدار كند يعنى روز قيامت.

و هر كس هفت روز از ماه رجب را روزه بگيرد، درهاى هفت آسمان براى روح اوگشوده گردد چون بميرد تا آن‏كه به ملكوت اعلى رسد. و هر كس هشت روز از ماه رجب را روزه بگيرد، درهاى هشتگانه بهشت براى او گشوده گردد. و هر كس ‏پانزده روز از ماه رجب را روزه بگيرد، هر حاجتى كه دارد برآورده شود مگر آنكه ‏درخواست او در گناه يا قطع رحم  باشد.

و هر كس تمام ماه رجب را روزه بگيرد از گناهانش بيرون آيد مانند روزى كه ازمادر متولّد گشته باشد و از آتش دوزخ آزاد و همراه برگزيدگان نيكوكار وارد بهشت شود.

   حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند:

من صام يوم الثامن والعشرين من رجب، كان صومه لذلك اليوم كفّارةتسعين سنة.

كسى كه روز بيست و هشتم ماه رجب را روزه بگيرد روزه او در آن روز، كفّاره نود سال است.

   حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند:

من صام يوم التاسع والعشرين من رجب، كان صومه ذلك اليوم كفّارةمائة سنة.

كسى كه روز بيست و نهم ماه رجب را روزه بگيرد روزه او در آن روز، كفّاره صد سال است.

   حضرت امام رضا عليه السلام فرمودند:

من صام يوم الثلاثين من رجب غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.

كسى كه روز سى ‏ام ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مى ‏آمرزد.

 

مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )

30 فروردین 1395

پيام نويسنده ايراني

پيام نويسنده ي ايراني به مناسبت روز جهاني کودک
 
بيا با هم کتاب شويم/ فرهاد حسن زاده
 
گفته بودم دوستت دارم و تو باور کرده بودي. خب، من راست گفته بودم و تو دنبال حرف راست بودي. برخلاف آنهايي که هميشه مي گويند قصه دروغ است، تو قصه هايم را باور کردي. تو باور کردي قصه ي آن لنگه کفشي را که دنبال جفت گمشده اش مي گشت و آخر قصه آن را پيدا کرد. باور کردي قصه ي آن مرد نقاش را که رويايش را نقاشي کرد، ولي گربه ي رويايش ناگهان جان گرفت و افتاد به جان موش هايي که رفيق شفيق نقاش بودند. قصه يجنگيدن دختري به نام "هستي" را باور کردي. جنگيدن براي رسيدن به صلح. به هستي پنهان خود خود خودش. چه خوب که مرا باور کردي و گوش به قصه هايم سپردي. گفته بودم هر کتاب تکه اي از وجود نويسنده است و تو باور کرده بودي. فکر کردم چه خوب است بداني که نويسنده ها جانشان را در کتابشان جا مي گذارند تا به کتاب جان بخشند. شايد هم دانستنش براي تو مهم نباشد. چون تو نه با جان نويسنده کار داري، نه با کسي که با نقاشي اش قصه را کامل مي کند. تو با کتــاب سفر مي کني. بال در مي آوري و به دنياي پر رمز و راز داستان پا مي گذاري. و چه خوب است که مسافر اين سفر شيرين و پر خاطره هستي. چه خوب است که به من ياد مي دهي چه طور فکر کنم، چه طور بنويسم و چه طور دوستت باشم.
گفته بودم هيچ نترس و تو باور کرده بودي. گفته بودم من اينجا کنارت هستم تا از دنياي بي رحم و پرآشوب آدم بزرگ ها حرف بزنم. هستم تا دست هاي کوچکت را بگيرم و از خيابان هاي پرهياهوي اين جنگل سرد و تاريک عبور دهم. چه خوب که به من و دست هاي گرمم اعتماد مي کني. من اينجايم در برگ برگ کتابي که به تو شجاعت و جسارت و قدرت مي دهد. نترس، دستت را به من بده تا در کنار هم قدم بزنيم و نگاه کنيم و نگاه کنيم و دور شويم و دور شويم. گفته بودم که روزي اين سنگ سياه و سخت را خواهم شست. تکه تکه اش خواهيم کرد تا زمين آرام بگيرد. آنگاه به گل هميشه منتظر، بهار را هديه مي دهيم، به آن درختت صنوبر، آفتاب را نشان خواهيم داد و بر منقار آن پرنده ي غمگين ترانه ي آزادي خواهيم نشاند. و تو تمام حرف هايم را باور کردي. من چه خوشبختم که قصه هايم را باور مي کني و مي داني که من هيچ وقت، هيچ وقت به تو دروغ نمي گويم.
ما با هم زنده ايم، با هم معنا پيدا مي کنيم. بيا باز هم برويم. نمانيم، نگنديم، نخوابيم، بيا با هم کتاب شويم. مثل دو بال پرنده اي شاد و آزاد، تو بگو تا من بنويسم، من مي نويسم تا تو بخواني. بيا کتاب را زندگي کنيم. دانايي را زندگي کنيم. بيا کلاغ غصه ها را به خانه اش برسانيم و آخر قصه بگوييم: بالا رفتيم ماست بود ، قصه ي ما راست بود. پايين آمديم دوغ بود قصه ي ما ... راست بود.
فرهاد حسن زاده
مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )

14 فروردین 1395

چه کتابي را به چه کسي هديه بدهيم؟

چه کتابی را به چه کسی بدهیم؟

چند دستورالعمل ساده برای انتخاب هدیه کتاب.

 
کتاب

 

سال نو و بهار نزدیک است. ایرانیان به رسم قدیم به یکدیگر عیدی می دهند و روزهای شیرینی را سپری می کنند. بسیاری از مردم ترجیح می دهند به یکدیگر کتاب عیدی بدهند اما نمی دانند چه کتابی بخرند. هدیه کتاب در جهان غرب نیز به مناسبت های گوناگون از دیرباز متداول بوده است. در نوشته ای که در پی می آید با استفاده از یادداشت های شیکاگو تریبون و هافینگتون پست، به بررسی ملاک های انتخاب کتاب مناسب برای هدیه پرداخته ایم.
 علاقه مندان به کتاب، هدیه دادن و هدیه گرفتن این کالای فرهنگی را دوست دارند و ممکن است به بهانه های مختلف مانند سالگرد تولد و سال نو به چنین کاری اقدام کنند؛ البته برای هدیه دادن نیاز است به درستی سنجیده شود که چه کتابی برای چه فردی مناسب تر است یا اصلاً شخص مورد نظر اهل مطالعه است یا نه؛ کاری که تشخیص آن گاه بسیار سخت است چون علاقه مندان به کتاب در دنیا بسیار اندک هستند؛ از این رو بسیاری دوست دارند هدایایی بدهند که مطمئن هستند اغلب افراد به آن علاقه دارند؛ مثلاً عطر یا لباس را به عنوان هدیه انتخاب می کنند و اگر هم قصد خرید کتاب داشته باشند سراغ پرفروش ها می روند. اما همه خوانندگان با این عقیده موافق نیستند زیرا خواندن یک کتاب باارزش را بهتر می دانند و معتقدند پرفروش بودن لزوماً به معنای خوب بودن نیست. این دسته معتقدند اگرچه علاقه مند کردن افراد به آثار فاخر مشکل است اما غیرممکن نیست. البته انتخاب از بین پرفروش ها لزوماً بد نیست زیرا اولاً ذهن هدیه گیرنده تحت تأثیر این عنوان خواهد بود، ثانیاً حضور کتابی در فهرست پرفروش ها معمولا اتفاقی نیست و نشانه اقبال عمومی به آن کتاب است.

ملاک های انتخاب کتاب برای هدیه

بسیاری به کتابفروشی ها مراجعه می کنند و درباره ویژگی های فرد هدیه دهنده توضیح می دهند و از کتابفروش کمک می طلبند تا کتاب مناسبی را دریافت کنند در حالی که انتخاب کتاب مناسب یک هنر است. برای رسیدن به این مهم باید وقت خود را صرف انجام چند کار کنید.

از انتخاب عناوین جدید واهمه نداشته باشید. این دلیل که هدیه گیرنده فقط به آشپزی علاقه مند است بدان معنا نیست که باید لزوماً برای او کتاب آشپزی بخرید. کتاب نیز مانند لباس است. بعضی لباس ها وجود دارند که ممکن است هیچ وقت امتحان نکنید اما در صورت امتحان بسیار زیبا خواهند بود. شاید فرد هدیه گیرنده به سفر علاقه مند باشد اما هیچ گاه کتابی دراین باره نخوانده باشد. به علایق فرد در زندگی فکر کنید. آن گاه می دانید در چه زمینه ای برای او کتاب بخرید

برای خرید کتاب اولین نکته مناسب بودن آن است. کتاب را به صرف پرفروش بودن یا پیشنهاد آن توسط دیگران انتخاب نکنید. ایرادی ندارد که بر اساس پیشنهاد دیگران برای خود کتابی بخرید اما خرید کتاب به عنوان هدیه بدون دانستن محتویات آن اولین اشتباهی است که هدیه دهنده در انتخاب کتاب انجام می دهد.
ایده آل ترین حالت این است که خود کتاب را بخوانید. هر کتابی که به عنوان هدیه برمی گزینید نمایانگر ویژگی شخصیتی انسان است. از طرفی اگر بخواهید همه کتاب ها را بخوانید و هدیه بدهید همه وقت شما صرف خواندن کتاب می شود؛ البته اگر خواننده مشتاقی باشید موردی ندارد اما اگر این طور نباشد پس از مدتی از کتاب هدیه دادن صرف نظر خواهید کرد.
اما ورود به کتابخانه و تحقیق درباره آثار مختلف کار بسیار سختی است. انتخاب کتاب در میان قفسه های متعدد کتاب بسیار زمان بر است ولی برای یک خواننده مشتاق کتابفروشی، درست مانند بهشت است. از خود بپرسید:

*هدیه گیرنده به چه نوع کتابی علاقه مند است؟
 *آیا به داستان علاقه ای دارد؟
* آیا به آثار غیرداستانی علاقه مند است؟
 *به چه ژانری علاقه مند است؟ عاشقانه؟ مذهبی؟ تاریخی؟ زندگینامه؟
 *آیا اصلا به خواندن کتاب علاقه ای دارد؟
 *دایره واژگان آنان در چه حد است؟ جواب این سؤال از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا اگر دایره واژگان فردی خوب نباشد خواندن کتابی که پر از کلمه های ناآشناست خواننده را کسل می کند.
بعضی آدم ها خواندن هر کتابی را دوست دارند. خرید کتاب برای این دسته بسیار آسان است و امکان اینکه از هدیه شما لذت ببرند بسیار بالاست اما بعضی ها به ژانر خاصی علاقه مندند و گروهی دیگر آثار غیرداستانی را می پسندند و مثلاً از خواندن زندگینامه بیزارند.

هدیه کتاب برای کتاب نخوان ها

اما تکلیف ما با آن دسته از مردم که هیچ علاقه ای به خواندن کتاب ندارند چیست؟ ممکن است از خود بپرسید که اصلاً چرا باید برای این دسته کتاب خرید؟ جواب واضح است. باید به این دسته از مردم کتاب هدیه بدهیم تا به خواندن تشویق شوند. بسیاری از نوجوانان و جوانان به دلیل داشتن سرگرمی بسیار و دارا بودن وسایل الکترونیک علاقه ای به کتاب ندارند. اگر جرات کتاب خریدن برای چنین گروهی را دارید با چالش بزرگی روبه رو خواهید شد و باید کتابی انتخاب کنید که قادر نباشند آن را کنار بگذارند. به علایق آنان فکر کنید و کتاب هایی با همان موضوع برایشان تهیه کنید. با این روش آنها را در راه کتاب خوانی یاری می رسانید.
در مرحله دوم باید سراغ کتاب های محبوب و نقد آنها بروید. نقدهای مختلف به شما کمک می کند تا پس از حضور در کتابفروشی انتخاب بهتری داشته باشد زیرا در کتابفروشی ها کتاب های شبیه به هم در یک قفسه قرار می گیرند.
جستجوی عناوین خاص شما را با کتاب هایی یا عناوینی آشنا می کند که پیش از این از وجودشان آگاه نبودید. نقد دیگران و پیشنهاد آنان نیز به شما کمک می کند تا بدانید نظر دیگران درباره آن کتاب چیست. خواندن پشت جلد کتاب نیز به این موضوع کمک می رساند. اما باید در این زمینه محتاط باشید چون گاهی نقدی منفی درباره یک کتاب خاص می خوانید اما پس از خواندن آن نظرتان تغییر می کند و با نظر منتقد موافق نخواهید بود و بالعکس!
در مرحله سوم به سن و جنسیت هدیه گیرنده فکر کنید. از هر کتابفروشی هم کمک بخواهید در اولین گام درباره سن و جنسیت هدیه گیرنده پرسش خواهد کرد. با وجود این که بسیاری از صاحب نظران با گروه بندی مخالفند اما حقیقت این است که بسیاری از کتاب ها برای گروه خاصی از انسان ها نگاشته شده اند و در اکثر موارد برای همان دسته جذابیت بیشتری دارند.
در آخر اینکه از انتخاب عناوین جدید واهمه نداشته باشید. این دلیل که هدیه گیرنده فقط به آشپزی علاقه مند است بدان معنا نیست که باید لزوماً برای او کتاب آشپزی بخرید. کتاب نیز مانند لباس است. بعضی لباس ها وجود دارند که ممکن است هیچ وقت امتحان نکنید اما در صورت امتحان بسیار زیبا خواهند بود. شاید فرد هدیه گیرنده به سفر علاقه مند باشد اما هیچ گاه کتابی دراین باره نخوانده باشد. به علایق فرد در زندگی فکر کنید. آن گاه می دانید در چه زمینه ای برای او کتاب بخرید.
کتاب بهترین هدیه است. چون نه تنها به انسان اطلاعات جدیدی می دهد بلکه باعث انبساط خاطر نیز می شود. کتاب شما را به جاهایی می برد که تاکنون نرفته اید اما مایلید از آن دیدن کنید. کتاب، ورزش روح است و به شما کمک می کند وارد دنیای خیال شوید.
کسانی که سراغ کارت پستال یا کارت هدیه می روند احساس راحتی می کنند اما باید بدانند که فرصتی بزرگ را از دست می دهند. بهترین هدیه برای دریافت یا تقدیم کردن چیزی است که درکی کامل از هدیه گیرنده یا دهنده به انسان بدهد. چرا هدیه ای ندهید که مشخص باشد برای انتخاب آن زمان گذاشته اید و برای طرف مقابل ارزش قائل شده اید؟ انتخاب کتاب مناسب و دریافت بازخورد مثبت بسیار لذت بخش است. این حس مثبت را حتماً امتحان کنید.
مولف:
0  نظر
رتبه خبر: 
(0 نظر )
قبلی  
1 
  بعدی
صفحه 1 از 1