آموزش، از شئون الهی است و خداوند، این ویژگی را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تربیت، به صورت یکی از سنت های نیک آفرینش در آمد. معلمی، کرامتی سترگ و تحفه ای آسمانی است که خداوند به انسان داده است. از زلال وجود معلم، نهال های تشنه دانش، در کویر نادانی سیراب می شوند. کوشیده ایم سیمای واقعی معلم را ابتدا از زلال کلمات بزرگان دین و سپس در قالب داستان ها و حکایت هایی آموزنده ترسیم کنیم تا شاید اندکی از مقام والای معلم قدردانی کرده باشیم.
معلم از دیدگاه معصومان علیهم السلام
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله : «در میان صدقه هایی که مردم می دهند، هیچ صدقه ای ارزنده تر از یاد دادن علم و دانش نیست».
امام علی علیه السلام : «کسی که در مقام هدایت و آموزش قرار می گیرد، باید بیش از آموختن به دیگران، خود را پالایش روحی کند و ادبِ رفتاری اش، بیش از ادب گفتاری اش باشد».
امام سجاد علیه السلام : «اگر معلم وظیفه معلمی را بداند و به آن عمل کند، خداوند نعمت دانش را بر او بیشتر خواهد کرد».
علم اول و نخستین درس
معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت بی پایان الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و در آیات اول تا پنجم سوره علق، خداوند، خود را معلم می خواند. امام خمینی رحمه الله در این مورد می فرماید: «معلم اول، خدای تبارک و تعالی است... . به وسیله وحی، مردم را دعوت می کند به نورانیت، دعوت می کند به کمال، دعوت می کند به محبت، دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است».
داستان هایی از معلمان
گشاده رویی معلم
زنی از بانوان مدینه خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و پرسشی را مطرح کرد. حضرت پاسخ داد. او پرسش های دیگری کرد و باز حضرت پاسخ داد تا اینکه به پرسش دهم رسید و آن حضرت پاسخ فرمود. در آن لحظه، آن زن شرمنده شد و گفت: بیش از این مزاحم نمی شوم. حضرت فاطمه علیهاالسلام با گشاده رویی فرمود: هر چه می خواهی بپرس. اگر به کسی صدهزار دینار بدهند که بار سنگینی را بر بامی ببرد، آیا با توجه به آن مزد زیاد، احساس خستگی می کند؟ گفت: نه. فرمود: من در مقابل هر پاسخ که به تو می دهم، مزدی هزاران بار بیش از آن می گیرم و شایسته است هرگز خسته و ملول نشوم.
امام حسین علیه السلام و مقام معلم
شخصی به نام عبدالرحمان، مدتی آموزگار کودکان و نوجوانان بود. یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام نیز به مکتب او می رفت. معلم، آیه شریفه «اَلْحَمْدُ للّه رَبّ العالَمینَ» را به کودک آموخت. امام حسین علیه السلام به دلیل این کار نیک، هزار دینار طلا همراه با پارچه هایی گران قیمت و مرواریدهایی بسیار به معلم او هدیه داد. شخصی از امام پرسید: آیا آن همه پاداش به معلم رواست؟ حضرت در پاسخ فرمود: آنچه به او دادم، چگونه با ارزشِ آنچه به پسرم آموخت برابری می کند.
معلم و شکوفایی شاگرد
روزی ابوعلی سینا از جلوی آهنگری می گذشت. کودکی را دید که از آهنگر مقداری آتش می خواهد. آهنگر گفت: ظرفت را بگیر تا آتش در آن بریزم، ولی چون کودک ظرف نیاورده بود، بی درنگ خم شد و مقداری خاک از زمین برداشت و کف دست خود پهن کرد و گفت: بریز. ابن سینا از تیزهوشی او در شگفت ماند. جلو رفت و نام کودک را پرسید. پسرک گفت: نامم بهمنیار است و از خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی خود پذیرفت و در تربیتش کوشید. بهمنیار اسلام پذیرفت و یکی از حکیمان و دانشمندان روزگار خود شد.
سپاس فراوان از همه معلمان مهربان و دلسوز