مراد پسر بچه یتيمی است که در یک روستا نزد خاله اش زندگی می کند . روزی درویشی به ده آنها می آید و یک هسته خرما را در زمین می کارد و به مراد می گوید اگر بزرگ شد درخت نخل مال تو . در روستای آنها هیچ درخت نخلی نیست و آب و هوا نیز برای پروش نخل مناسب نیست اما مراد به رشد درخت امیدوار است او هچ تصوری از شکل نخل ندارد.
دوست عزيزم براي مطالعه کتاب به سايت کتابخانه ديجيتال دبيرستان دخترانه نداي سيدالشهدا «ع» مراجعه فرماييد.